امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
آیلی کوچولوآیلی کوچولو، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

❤از وقتی که تو اومدی... ❤

یازده و دوازدهمین دندون + یه اتفاق بد

1392/3/7 9:25
نویسنده : مامان الی
438 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم دندونای ١١ و ١٢ شما در تاریخ ٢٩ اردیبهشت رویت شدند.. الانم درگیر در اومدن بقیه دندوناتی الهی بمیرم برات که درد میکششی.

واما یه اتفاق بد چند روز پیش من تو اشپزخونه مشغول کار بودم توام داشتی با ماشینت بازی میکردی که یهو صدای گریه ات بلند شد خیلی ترصیدم فورا اومدم سمتت دیدم با پیشونی رفتی تو تیزی لبه دیوار و یه حالت فرو رفته رو پیشونیت ایجاد شد ترسیدم زدم زیرگریه من گریه میکردم تو گریه میکردی به بابا زنگ زدم بیاد ببریمت دکتر یکم که به خودم مسلط شدم و گریه ام بند اومد دیدم توام اروم شدی بعد فهمیدم از گریه من تو گریه میکردی نه از درد اخه گل پسر من خیلی صبوره خوب دردو تحمل میکنه الهی فداش شم..

اما من راضی نشدم باید میبردمت دکتر تا خیالم راحت شه بابا اومد بردیمت بیمارستان معیری گفتند که ما فقط تو کار دست و پا هستیم ببرید بیمارستان سینا بردیم سینا گفتند متخصص کودک نداریم سی تی اسکنم نداریم ببرید مرکز طبی کودکان بردیمت اونجا به خاطر اینکه به سرت ضربه خورده بود بی نوبت فرستادنمون داخل دکتر گفتند که چیزی نشده اما یه اسکن از سرش بگیرید تا خیالتون راحت شه رفتیم واسه عکس گه گفتند باید بخوابونیمت خوابت که سنگین شد ببریمت یه ساعت بعد که خوابت سنگین شد بردمت خوابوندنت رو دستگاه منو بیرون کردند اما بابا پیشت بود خیلی نگرانت بودم اما خدارو شکر به خیر گذشت و تو عکس هم چیزی دیده نشد.

خداجونم ازت ممنونم که مواظب فرشته کوچولوی من هستی.. خیلی دوستت دارم خداااااااااااااااااااااااااااا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

SaYa
9 خرداد 92 13:08
عزیزدلم دندونت مبارک بمیرم وقتی داشتم پستتو میخوندم بهو چشمامو بستم خیلی ناراحت شدم چه دردی داشته بمیرم مواظب خودت باش جوجه نازم
SaYa
14 خرداد 92 13:22
سلام الی جون خوبی؟امیرعباس خوبه؟بهتره؟ بیا و آپ کن دیگه
SaYa
17 خرداد 92 15:00
مگر می شود مهربانی را ثبت کرد،یا محبت را توضیح داد؟ مگر می شود عاطفه را رسم کرد؟....مگر می شود خدا را نوشت؟!!!! اما ما در این خانه های مجازی محبت را بدون چشم داشت به یکدیگر تقدیم میکنیم و بدون کلامی بدگویی با یکدیگر زندگیمان را قسمت میکنیم و اینجاست که ما مهربانی را ثبت میکنیم دوست خوبم روز دوست مجازی به تو عزیزم تبریک میگم... شاد باشی
SaYa
18 خرداد 92 21:55
تـنهــــا چیزی که خرجــــی ندارد جـــاری شدن در ذهــــن دیــــگران است.... پس آنگونه جاری شــــوید که خنــده بر لبانشـــان نـــــــقش بــــبندد ... نه نـــــــفرت در دلشـــــــان برای تو دوست گلم که جاری شدنت در ذهنم همیشه با لبخنده
SaYa
20 خرداد 92 18:39
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم تنهاییت برای من ... غصه هایت برای من ... همه بغضها و اشكهایت برای من .. بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را... صدای همیشه خوب بودنت را شاد باشی دوست عزیزم
سمر.مامان پارسا.
23 خرداد 92 15:54
عزیز دل خاله اوف شدی
خدا روشکر که چیزی نبود


اره خاله جونی خدارو شکر که مواظب ما نی نی هاست.
SaYa
3 تیر 92 1:44
سلام عزیزم خوبی؟گل پسر خوبه؟
چیکارا میکنی؟
دلم برات تنگ شده
همچنان منتظر برگشتت و نوشتن پست خوب و قشنگت هستم عزیزم


سلام دوست خوبم ممنون که تو این مدت جویای حال ما بودی خدارو شکر اوضاع یکم رو به راه شده
SaYa
3 تیر 92 1:45
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی . میلاد امام زمان بر تو دوست مهربونم مبارک