یازده و دوازدهمین دندون + یه اتفاق بد
عزیزم دندونای ١١ و ١٢ شما در تاریخ ٢٩ اردیبهشت رویت شدند.. الانم درگیر در اومدن بقیه دندوناتی الهی بمیرم برات که درد میکششی.
واما یه اتفاق بد چند روز پیش من تو اشپزخونه مشغول کار بودم توام داشتی با ماشینت بازی میکردی که یهو صدای گریه ات بلند شد خیلی ترصیدم فورا اومدم سمتت دیدم با پیشونی رفتی تو تیزی لبه دیوار و یه حالت فرو رفته رو پیشونیت ایجاد شد ترسیدم زدم زیرگریه من گریه میکردم تو گریه میکردی به بابا زنگ زدم بیاد ببریمت دکتر یکم که به خودم مسلط شدم و گریه ام بند اومد دیدم توام اروم شدی بعد فهمیدم از گریه من تو گریه میکردی نه از درد اخه گل پسر من خیلی صبوره خوب دردو تحمل میکنه الهی فداش شم..
اما من راضی نشدم باید میبردمت دکتر تا خیالم راحت شه بابا اومد بردیمت بیمارستان معیری گفتند که ما فقط تو کار دست و پا هستیم ببرید بیمارستان سینا بردیم سینا گفتند متخصص کودک نداریم سی تی اسکنم نداریم ببرید مرکز طبی کودکان بردیمت اونجا به خاطر اینکه به سرت ضربه خورده بود بی نوبت فرستادنمون داخل دکتر گفتند که چیزی نشده اما یه اسکن از سرش بگیرید تا خیالتون راحت شه رفتیم واسه عکس گه گفتند باید بخوابونیمت خوابت که سنگین شد ببریمت یه ساعت بعد که خوابت سنگین شد بردمت خوابوندنت رو دستگاه منو بیرون کردند اما بابا پیشت بود خیلی نگرانت بودم اما خدارو شکر به خیر گذشت و تو عکس هم چیزی دیده نشد.
خداجونم ازت ممنونم که مواظب فرشته کوچولوی من هستی.. خیلی دوستت دارم خداااااااااااااااااااااااااااا