در احوالات امیر عباس...
نازنینم بذار یکم از خودت بگم گل قشنگ شما مدتیه که یه ناراحتی کوچیک داری که بدجور منو اذیت
میکنه چشم راستت عفونت کرده (توی عکسات مشخصه) که خیلی دکتر (متخصص کودکان) بردمت اما
خوب نشد اخرش تصمیم گرفتم ببرمت پیش چشم پزشک .فعلادارم برات دارو مصرف میکنم امیدوارم
زود خوب شی..
بعد اینکه همچنان غلت نمی زنی یکی دوبار روی شکم افتادی اونم در پی رسیدن به اسباب بازیات اما..
سوم اینکه بالاخره دیروز با روروئکت دنده عقب و بعدش به بغل رفتی اما خیلی کم،
کلا مرکبتو دوست نداری و خیلی زود خسته میشی..
یکی دیگه از کارات که من عاشقشم اینه که وقتی دستم سمتت میاد مثل شیر با دو دست کوچیکت
انگشتمو شکار میکنی بعد سمت دهنت میبری و با دندون فسقلیت هی گاز میگیری..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی