15 ماهگی یکی یدونه ام..
سلاااااااااااااام گلپسرم تاج سرم چطلوی مامی ١٥ ماهت شد نازنینم ببین ماشاءالله چه زود داری بزرگ
میشی کم کم داری مرد میشی عسلم قربونت برم من نازنینم..
چکاپ بمونه واسه فردا امروز جمعه است و بسته..
و اما کارای جدیدت:
پسرک مامان چشمک میزنه،حسابی و اب دار ماچ میکنه (بوووووووووووووس)، مثل ورزشکارا بازو میگیره
عاشق باباشه منم دوست داره اما کلا با مردا راحتتره..
کلمات جدید:
باب = اب / دمو = زن عمو / تووووو= توپ /به به به= هرچی خوردنی باشه
شعر ببعی میگرو هم یادگرفته البته تو جواب همه رو میگه بع بع بع
چهارشنبه چون مامانی وقت دکتر داشت با خودم بردمت سرکلاس استاد مطهری اما خیلی شیطونی و سروصدا کردی که مجبور شدیم از کلاس بیاییم بیرون ..
تو محوطه دانشگاه یه خونه قدیمی هست که مسکونیه شما اونجا داشتی بازی میکردی هراز چندگاهی هم در میزدی..
اینم واسه امروز بعد از ظهره خونه بابا حشمت جایگاه همیشگی شماست..
هنرنمایی امیرحسین خان پسرعمه گرامیتان که تورو کرده تو کوله پشتیش..