یک اقدام ناگهانی
پسر قشنگم سلام خوبی؟
مامانی امروز ساعت ۶ غروب یهویی یه تصمیمی گرفتمو عملیش کردم باباهم موافقت کرد..
از اون جایی که شما بیش از اندازه به شیر من وابسته ای و گاهی حتی غذا نمیخوری و فقط شیر میخوری و از طرفی منم روزه میگیرم و شیر دادن به شما یکمم اذیتم میکنه تصمیم گرفتم روزا بهت شیر ندم اما چون هنوز هجده ماهت تموم نشده فقط شبا بهت شیر میدم اخه دلم نمیاد اصلا نخوری..
از اونجایی که پسر گل مامان از مو چندشش میشه و خیلی بدش میاد منم دوتا پر کبوتر چسبوندم اونم با دیدن اونا هی گفت اه اخه اخه بیچاره بچه ام دیگه نخورد بهونه زیادی هم نگرفت براش اب میوه اوردم که برای اولین بار کامل خورد یه شیشه اب هلو..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی