7ماهگی
پسرک ناز من هفت ماهگیت مبارک ..اصلا باور نمیشه انقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود تو شمک
مامانی تا صبح وول میخوردی و لگدپرونی میکردی منم تا صبح تو عالم خودم باهات حرف میزدم..
اما حالا هفت ماهه که لمست میکنم میبوسمت به آغوش میکشمت باهم میخندیم باهم غذا میخوریمو
باهم بازی میکنیم ای تمام وجود من عاشقانه دوستت دارم نمیتونم حتی برای صدم ثانیه ای دنیارو بی تو
تصور کنم..
الهی قربون خنده خنده نه قهقه هات برم نازنینم .. پسرک مامانی از سینه خیز رفتن و روشکم خوابیدن
بدت میاد وقتی رو شکم میذارم که برای سینه خیز رفتن تلاش کنی اول یکم جیغ میکشی بعد وقتی
عکس العملی از من در برابر جیغهات نمیبینی سرتو میذاری رو دستت به اصطلاح خوابیدی، ای تنبل!!
اما عاشق نشستن و ایستادنی همینکه دستتو میگیرم به سرعت برق می ایستی. عاشق غذاخوردنی
اونم غذای سفره نه غذای خودت..
اوازخون حرفه ای شدی و موقع بازی کردن سروصدای زیادی از خودت درمیاری.. میزو خیلی دوست داری
همینکه میگیرمت سمت میز کلی ذوق میکنی اول هرچی رو میزه پرت میکنی پایین بعد شروع میکنی
به کوبیدن رومیز..
چکاپ ٧ ماهگی: قد ٦٨ وزن ٨.٣٠٠
چندتا عکس از هفت ماهگی دردونه ام